شبدر سیاه
بسم الله
از جمله انیمیشنهایی که ما امسال تابستان را با آن گذراندیم؛ انیمشین ژاپنی شبدر سیاه بود.
شبدر سیاه داستان زندگی پسربچهای به نام آستاست که در جهانی که همه جادوگر هستند؛ هیچ جادویی ندارد.
او بر حسب اتفاق صاحب کتاب جادویی میشود که یک شیطان ضعیف به نام لینه در آن مهر و موم شده. در حقیقت بعدها معلوم میشود شبدر پنج پر سیاه روی کتاب آستا نشانهی این است که این کتاب شیطانی است. شیطان اولیه را یک جادوگر در این کتاب مهر و موم کرده و صاحب اولیه آن کتاب هم یک پری یا در حقیقت یک نفر از اجنه بوده است. اما بعدها شیطان داخل کتاب به مادر آستا حمله کرده و او مجبور شده شیطان داخل کتاب را بکشد و یک شیطان کوچکتر را جایگزین آن کند.
حالا این کتاب در دست آستاست. شمشیرهای صاحب اول کتاب داخل آن به ودیعه نهاده شده و توانایی خنثی کردن جادو کاری است که این کتاب به خوبی از عهده آن بر میآید.
آستا آرزو دارد امپراطور کشور شبدر باشد که پادشاه همهی جادوگرهاست.
کلیت داستان را اگر بخواهم مرور کنم باید بگویم داستان در پی خوب جلوه دادن شیطان است. اما از یک جایی به بعد رویه داستان تغییر میکند و شیطان به جای بد و مضموم خودش برمیگردد و اینجاست که دیگر اجازه ساخت ادامه داستان داده نمیشود.
این انیمه بعد ز گذشت نزدیک به هفت سال هنوز هم بدون انتها باقی مانده.
ما در طول تابستان داشتیم این انیمه را با دخترها تماشا و نقد میکردیم. راستی! تازگی فهمیدیم یامی در زبان ژاپنی به معنی سیاهی و تاریکی است. این نام یکی از شخصیتهای کلیدی قصهی شبدر سیاه است.
شاید در فرصتی ماجرای این انیمه را کاملا برایتان بازگو کنم. بد نیست به این داستان هم بپردازیم.