بسم الله
میدونید اولین چیزی که مادرها ازم میپرسند چیه؟! 😐
بالاخره به بچهها اجازه بدیم فیلم کرهای بینند یا نه؟ 🤔
خودمون چی؟ 🙄
فیلم کرهای ببینیم یا نبینیم؟
سریال ترکیهای ببینیم یا نبینیم؟
فیلم چینی ببینیم یا نبینیم؟ 😥
انیمه نگاه کنیم یا نکنیم؟
خودتون میدونید دیگه!
مامانها همیشه نگرانند. 😉
من در جواب این مامانهای همیشه نگران میپرسم: “بچه شما چند سالشه؟!" 😍
چون میدونید دیگه! 🙂
تولیدات رسانهای برای خودشان سطح بندی سنی دارند. قاعدتا هر مطلبی به درد هر سنی نمیخوره! 🚫
مثل این میمونه که به نوزاد تازه به دنیا آمده آبگوشت بدی! معدهش به هم میریزه خب!
یا به مادر بزرگ ۹۳ سالهای که دندون برای جویدن گوشت نداره گوشت سفت بدی! نمیتونه بخوره خب!
پس باید چکار کنم؟
اول از همه به شرایط سنی انیمهها و فیلمها نگاه کنید.
این خیلی خیلی مهمه! 🤕
البته باید به یک نکته دیگر هم اشاره کنم. ☝️
سریالهای کرهای و انیمههای ژاپنی کمتر از سریالهای ترکیهای و آمریکایی داستانهای کثیف و تصاویر آلوده دارند. و اتفاقا بعضیشون مفاهیم خوب و آموزندهای را منتقل میکنند. 🙂
البته خب!
دراما از اسمش پیداست. یعنی داستانهای اجتماعی که یه کم عشق و عاشقی هم توش هست. بنابراین نسخههای پالایش شده این سری از برنامهها بهتر از ترکیهایها و آمریکاییهاست! 👌
شما میتونید با مطالعهی نقدهای منتشر شده از سریالها، قبل از تماشای آنها نقاط قوت و ضعف آنها رو ببینید. 👍
اما یک مشکل دیگه وجود داره! ❌
سبک زندگی و اعتقادات بودایی و مسیحی این برنامهها! 😵💫
خب این البته چاره داره! 🤓
با صحبت کردن دربارهی تفاوتهای فرهنگی و دینی و پاسخ دادن به شبهات ذهنی؛
این مشکل هم برطرف میشه! 😍
نکته سوم اینه که!
سریالها مثل کتابها داستان دارند. داستانها شاید به نظر برسد ارزش علمی خاصی ندارند اما حاوی نکات تاریخی هستند.
❗️یعنی داستانها تاریخ شفاهی یک کشورند.
چطوری؟ 🤔
در دل هر داستانی طراحی شخصیت وجود دارد. 🤗
شخصیت برای خودش یک سبک زندگی دارد. 👩🔬
لباس خاصی میپوشد. 👩🌾
غذای خاصی میخورد.🍡
به مکانهای خاصی طبق برنامه زندگی نوشته شده برایش؛ رفت و آمد میکند.🕋 ⛪️ ⛩
اینها وقتی کتاب نوشته شده یا فیلم ساخته میشود منطبق بر مردم آن زمان که نویسنده در آن زندگی میکند طراحی میشود. 🙃
بنابراین میشود سبک زندگی آدمها را با مرور تصاویر فیلمها بررسی کرد.
پس
فیلمها هر چقدر هم از نظر داستان ضعیف باشند🤦♀
حاوی اطلاعات جمعیتی و سبک زندگی یک ملت هستند. یعنی تاریخ شفاهی آن ملت را ترسیم میکنند.
البته ممکن است داستانها تخیلی باشند. این نکته را نباید از دید پنهان کرد. در آن صورت ممکن است خیلی از چیزها در آن داستان واقعی نباشد.
بسم الله
از جمله انیمیشنهایی که ما امسال تابستان را با آن گذراندیم؛ انیمشین ژاپنی شبدر سیاه بود.
شبدر سیاه داستان زندگی پسربچهای به نام آستاست که در جهانی که همه جادوگر هستند؛ هیچ جادویی ندارد.
او بر حسب اتفاق صاحب کتاب جادویی میشود که یک شیطان ضعیف به نام لینه در آن مهر و موم شده. در حقیقت بعدها معلوم میشود شبدر پنج پر سیاه روی کتاب آستا نشانهی این است که این کتاب شیطانی است. شیطان اولیه را یک جادوگر در این کتاب مهر و موم کرده و صاحب اولیه آن کتاب هم یک پری یا در حقیقت یک نفر از اجنه بوده است. اما بعدها شیطان داخل کتاب به مادر آستا حمله کرده و او مجبور شده شیطان داخل کتاب را بکشد و یک شیطان کوچکتر را جایگزین آن کند.
حالا این کتاب در دست آستاست. شمشیرهای صاحب اول کتاب داخل آن به ودیعه نهاده شده و توانایی خنثی کردن جادو کاری است که این کتاب به خوبی از عهده آن بر میآید.
آستا آرزو دارد امپراطور کشور شبدر باشد که پادشاه همهی جادوگرهاست.
کلیت داستان را اگر بخواهم مرور کنم باید بگویم داستان در پی خوب جلوه دادن شیطان است. اما از یک جایی به بعد رویه داستان تغییر میکند و شیطان به جای بد و مضموم خودش برمیگردد و اینجاست که دیگر اجازه ساخت ادامه داستان داده نمیشود.
این انیمه بعد ز گذشت نزدیک به هفت سال هنوز هم بدون انتها باقی مانده.
ما در طول تابستان داشتیم این انیمه را با دخترها تماشا و نقد میکردیم. راستی! تازگی فهمیدیم یامی در زبان ژاپنی به معنی سیاهی و تاریکی است. این نام یکی از شخصیتهای کلیدی قصهی شبدر سیاه است.
شاید در فرصتی ماجرای این انیمه را کاملا برایتان بازگو کنم. بد نیست به این داستان هم بپردازیم.